مبانی نظری و پیشینه کارآفرینی روستایی
دسته بندی | علوم اجتماعی |
بازدید ها | 22 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 4002 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 59 |
بصورت فایل ورد
همراه با منابع
کارآفرینی
به طورکلی کارآفرینی از ابتدای خلقت بشر و همراه با او تمام شئون مختلف زندگی انسان حضور داشته و مبنای تمامی تحولات و پیشرفت های بشری بوده است و لذا، تعریف های زیاد و متنوعی از آن شده است. نگاهی گذرا به سیر تاریخی مفهوم و حوزه کارآفرینی نشان می دهد که کارآفرینی ابتدا در حوزه موسیقی مطرح بود و در فرهنگ لغت آکسفورد، «رئیس مدرسه» یا«مدیر موسسه ملی موسیقی» تعریف شده است، یعنی کسی که سرگرمی های موسیقیایی را تدراک می بیند. سپس در سال 1933 کارآفرینی وارد حوزه جدید و وسیع تر«کسب وکار» شد و کارآفرین کسی قلمداد گشت که موسس بنگاه اقتصادی باشد. به دنبال آن شومپیتر(اقتصاددان) حوزه را وسیع تر دید و گفت«کارآفرین می تواند در استخدام سازمان دیگری قرار گیرد»، به عبارتی دیگر، کارآفرینی سازمانی را به حوزه قبلی اضافه کرد. این گسترش تدریجی در حوزه فعالیت های کارآفرینانه اساسا به دلیل روش استقرایی بوده که مورد استفاده قرار گرفته است، به عبارت دیگر، چناچه با روش قیاسی، کارآفرینی تعریف می شد، زودتر به نتیجه نهایی و تعریف جامع و مانع می رسیدند(صمدآقایی، 1382: 3).
در نتیجه مفهوم و ماهیت اصلی اصلی کارآفرینی هنوز شناخته شده نیست و نمی توان تعریف استاندارد و جامع و مانعی از آن به دست داد. مک کلند(اقتصاددان) مشکل تعریف کارآفرینی و اختلاف نظر ها در این باره را ناشی از مغشوش شدن نقش ها و موقعیت ها می داند. بنابراین واژه «کارآفرینی» واژه ای است نو که کلمه اش نمی توان به مفهوم واقعی آن دست یافت. این واژهentrepreneurship به کار می رود و در اصل، از زبان فرانسه به زبان های دیگر راه یافته است(مردیث، 1371). به عبارت دیگر، هنوز در فارسی معادل دقیقی برای انتقال مفهوم نداریم و اغلب واژه «کارآفرینی» شنونده ناآشنا به آن را به اشتباه می اندازد(صمدآقایی، 1382: 10). به همین دلیل تعاریفی که تاکنون از کارآفرینی ارائه شده است هرکدام برحسب دیدگاه، مکتب نظریه ای، زمان، مکان و فضای خود به جنبه هایی از آن اشاره دارد. بنابراین، مطالعات انجام گرفته درباره کارآفرینی نشان می دهد که افراد کارآفرین دارای صفات و مشخصه های عمومی و خاصی هستند که نقش آنان را از سایرین متمایز می سازد، از قبیل نتیجه گرا، نیاز به کامیابی، ایستادگی، پشتکار، اراده، سخت کوشی، شوق، انرژی بالا، پیشقدمی، مردم داری، انتقادپذیری، نوآوری، ابتکار، انعطاف پذیری، خطرپذیری، حساب شده، منفعت شناسی و خود اشتغالی.
بنابراین با این مقدمه می توان گفت کارآفرین کسی است که فرصت و ارائه یک محصول، خدمت، روش و سیاست جدید برای یک مشکل قدیمی می یابد و می خواهد پیامد اندیشه، محصول یا خدمات خود را بر نظام مشاهده کند(Tropman, 1989: 10).
به عبارتی دیگر، کارآفرین شخصی است که بهترین و آخرین موقعیت اقتصادی و تجاری را کشف می کند و روش استفاده از این فرصتها را می داند. این فرد معمولا دارای استعداد، خلاقیت، ابتکار، سازماندهی و مدیریت در سطح بالایی است(صابر، 1381: 14). در نتیجه، کارآفرین کسی است که با آینده نگری خاص، دارای قدرت تجزیه و تحلیل محیطی بالاست و با پند گرفتن از گذشته براساس میزان دانش و با شخصیتی تحول پذیر از قدرت خطرپذیری، نوآوری و خلاقیت بالایی برخوردار است. چنین ویژیگی هایی در کارآفرین او را به کشف و شناسایی فرصت های بالقوه و بالفعل محیط وادار می کند تا با بهره گیری شایسته، عقلانی و اقتصادی از منابع موجود و با رعایت حقوق انسانی، مکانی و فضایی، کسب و کار جدید ایجاد و منفعت شخصی و جمعی را دنبال کند.
بر این اساس، در برنامه کارآفرینی، موضوعات سه گانه خاصی با عنوان توسعه اقتصاد محلی مطرح می شود: نخست، پرورش این آگاهی در اذهان مردم که اقتصاد محلی متعلق به خود آنهاست و آنان مشارکت کنندگان در آن اقتصادند، دوم، تجزیه و تحلیل نظام مند راههایی که به مدد آنها می توان اقتصادهای محلی را تقویت کرد و سوم، توسعه ساختارهای نهادی اقتصاد محلی است(رابرتسون، 1387: 197) .
بنابراین در یک نگاه جامع به توسعه اقتصادی، کارآفرینی موجب اشتغال، بهبود کیفیت زندگی، توزیع درآمدها و بهره برداری مناسب از منابع و غیره می شود. به همین دلیل، دستور کار جهانی، توسعه کارآفرینی را اصول کلیدی سیاست های اشتغال موفق می داند(سازمان بین المللی کار، 1383: 214).